گاهی
دو تا کفتر نه سه تا، چهار تا. همینطور روی سیمهای چراغانی راست رو به گنبد نشسته بودند زل زل نگاهش میکردند. تکان هم نمیخوردند. بالم را باز کردم خودم را با تلق پلق رساندم پیششان. فقط نگاهش کردم، جز...
View Articleای پدر نشاط نو
یک شیئ کوچک قرمز توی قفس سینهام هست که بعضی وقتها عاصیام میکند ناقلا. هی اینور و آنور میپرد وقتی بوی تو به دماغش میخورد؛ انگار که بیست سی تا قمری گرسنه برای ارزنهای روی تراس خانهمان هم را هل...
View Articleکوری
تو و کوه پیمایی و قله به قله گشتنت، من و پیازپروری گلهای دشتی دیرساله ام. تو و آسمان آفتابی ترت، من و سایه های دنج درختان شکوفه دارترم. تو گاهی از آن جا مرا ببین که تند تند کوچک کوچک می دوم، من گاهی تو...
View ArticleYou can check the door every time you wish but you can never leave!
گاه و بیگاه که لب دوراهیهای ما خودتان را نشان میدهید، ما را حسابی غارت میکنید. در بیابانهای پر مار و مورمان که عشقتان را داد می زنید، نام ترس را میبرید طور دیگری میآرید. از چاههایی که زیبایی...
View Article(بدون عنوان)
وقتی غل و زنجیر هست دل پایین و بالا میپره اما وقتی در زندون بازه، اونی که در بره خیلی خره! http://www.youtube.com/watch?v=NqFqbW4niTk
View Articleسفرانه در آخرین ثانیه های سفر
انگار یک تکه خیلی خیلی بزرگ از خودت را اینجا نمی دانی کی جا گذاشته بوده ای. که توی این چند روز همه ابرهای بالای سرت خبرش را بهت میدادند. انگار یک بخش مهم عظیم زیستنت را یک زمانی اینجا قایم کرده ای که...
View Articleآب طربناک
مادربزرگ وقتی "ننه جان"ش را صدا میزند، دستش را که می گیری آرام می شود. دیشب که "ننه جان"م کنارم نشسته بود، دستش را توی بغل گرفتم. حس نود سالگی ملسی داشت...
View Articleاانتخابانه
جک: چرا منو نمی کشین؟ تلفنچی هتل: چون قانون پذیرایی از مهمانان هتل این اجازه رو به ما نمیده. شما میتونین انتخاب کنین که همین دقیقه رو بارها و بارها زندگی کنین یا از سیستم تسویه حساب سریع هتل ما استفاده...
View Article